تو اتاق کامپیوتر مدرسه هستم و ساعت 12:03 و صدای ناقوس کلیسا و باد و پرنده ها از پنجره باز اتاق به گوش میرسه,هیچ دانش آموزی غیر از من اینجا نیست و تا الان تنها مدیر و ناظم و معلم روسی رو دیدم.همه امروز آخرین اردوی سال تحصیلی رو رفتن و کلاس ما قرار شد یک جشن کوچیک برای پایان سال بگیریم یه دوره همیه یه جورایی که از ساعت 13:00 شروع میشه و من از همه زود تر اومدم.
فردا آخرین روزه و کارنامه هامون رو میدن
سال دیگه یه دانش آموز کلاس دهمی ام ,سال دیگه نه 6 هفته بعد ,6 هفته بعد یک دانش آموز کلاس دهمی ام که باید سخت درس بخونم تا به هدفم برسم 6 هفته دیگه یکی از مهم ترین قدم ها رو  باید برای موفقیت تو هدف هام رو با موفقیت بر دارم.خدایا خودت کمکم کن.
وقتی وبلاگ رو باز کردم همه درباره کنکور نوشته بودن امیدوارم همشون تو رسیدن به هدفی که براش سالها تلاش کردن و سختی کشیدن برسن ان شاالله 
.
.
.
+نذر کردم واسه  این که بریم<g>خدایا خودت که همه شرایط هامونو میدونی. میدونی چقدر سختی کشیدیم.


مشخصات

آخرین جستجو ها