بارون نم نم میباره.

درحالی که از پنجره به بیرون نگاه میکنم به هفته قبل و اتفاقاتش هم فکر میکنم, پروژه ریاضی که  ۶ ماه قبل انتخابش کرده بودیم رو ارائه دادیم، حالا که فکر میکنم اونقدر هم سخت نبود اما قبل از اینکه ارائه اش بدیم حتی با فکر کردن بهش حالم بد می‌شد و گریه ام میگرفت، اما خداروشکر تموم شد

و اینکه وقتی گوشیتو روشن کنی و پیام یکی رو ببینی که میگه امروز چطور بود همش بهت فکر میکردم و دعا میکردم .یعنی تمام خستگی هات تو یه ثانیه از بین میرن و اینکه بدونی یکی فکرت بوده و داشته برا موفقیتت دعا میکرده باعث میشه خداروشکر کنی بابت داشتن همچین آدمایی،باعث میشه حس کنی واسه یکی مهمی.خدایا شکرت. 

قراره یک عضو جدید بهمون اضافه بشه که متاسفانه من زیاد با این قضیه راحت نیستم اونم به دلایل خاصی

برای به دست آوردن هدف هایی که دارم تلاش و پشتکار زیاد لازمه،روز جمعه از بعضی چیزا خیلی غافلگیر شدم اما این یعنی که تا اینجا تلاشم جواب داده اما باید بیشتر تلاش کنم.

به غیر از هدف های اصلیم یک هدفی دیگه که دارم تنها به شانس و اقبال نیاز دارم تا بهش برسم.امیدوارم که بهش برسم.

توی خانواده به علت اینکه فرزند اولم همه ازم توقع خاصی دارن مخصوصا بابام و عموم که این خیلی منو تحت فشار قرار میده یعنی بقیه هیچ من رو میبینن فقط، حالا گاهی مواقع خوبه ها اما بعضی وقتا.بازم خداروشکر، میدونم که خوبیم رو میخوان، موفقیتم سربلندیشونه، خدا سایه شون رو از سرم کم نکنه.

امروز وقتی درباره اینکه چقدر حساسه شنیدم قلبم به درد اومد.نفس من امیدوارم زودتر خوب بشی و باعث سربلندی و لبخندمون بشی  

بارون شدت گرفته این یعنی بهار نزدیکه.

دیگه اینکه حس دلتنگی هم بد دردیه


.

.

.

#بی ربط نوشت 

+کسی به او بگوید بیقرارش هستم.


مشخصات

آخرین جستجو ها